آرزوها
بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم

یک شنبه 27 فروردين 1391
ن : علی

آرزوها

 

سلام دوستان خوب
 
چند روز پيش كتابي رو خوندم بنام "كتاب كوچك آرزوها" نوشته گي هندريكس وترجمه آقاي قراچه داغي
اين كتاب حكايت گفتگويي است كه به گفته نويسنده زندگيش را تغيير داده .
بنده خيلي خلاصه برداشتم را مينويسم.
در جريان گفتگو گويي قلبم كاملا روشن شده و نيرويي جديد در وجودم بيدار شد.
بحث با يك سوال شروع ميشود ،
تصور كن در بستر مرگ خوابيده اي ، امشب يا پنجاه سال ديگر ،تا چند لحظه بعد از دنيا خواهي رفت،
                       "آيا زندگيت كاملا رضايت بخش بوده.؟"
اگر بگوييد بله . خب معلومه كه زندگي هدفمند و خوبي را طي كردي و به همه آرزوهات رسيدي و آماده رفتني...
ولي با وجود گفتن پاسخ نه ، حتما دلايلي داري كه چرا در اين لحظه نميتوني با كمال آرامش
دار فاني را ترك كني و...
 
حالا بيا و آرزوهايي رو كه داشتي و به اونا نرسيدي را ليست كن .
مثلا :
 
1-    ميخواستم در زندگي بدون هيچ تعارف و خجالتي به همه كساني كه دوستشون دارم بگم "دوستت دارم "
2-    دوست داشتم در زندگي كتاب يا وبلاگي را بدون هيچ تعارف يا محدوديتي مينوشتم تا ديگران بدونند من چطورفكر ميكردم ، يعني طرز فكرم باقي ميموند!.
3-    دوست داشتم بيشتر وقتم را كنار خانواده ميموندم ، دوستان ورفقا رابيشتر ميديديم.
4-    دوست داشتم به همه اونايي كه از دستشون ناراحتم يا در حقم بدي كردند ، بگم همه رو بخشيدم ، حد اقل بخاطر خودم ديگه از هيشكي ناراضي نيستم...
5-    دوست داشتم به هر كسي به هر دليلي دروغ گفتم ، بگم من دارم ميرم ، راستش اين  چيزا بود ، دروغ گفته بودم ،
6-    دوست داشتم فقط يكبار همراه همسر يا خونواده در بهترين رستوران شهر شام بخورم و از همه مسائل و مشكلات دور باشم.
7-    .
8-    ..
9-    ...
   بعد از نوشتن اين چيزا ، به لحظه حال برگرديم .
ببينيم كدوم يك از آرزوهايي كه دم رفتن داشتيم رو ميتونيم عملي كنيم.
هنوز فرصت باقي مونده ميتونم خيلي خوشحال باشم ، از همين لحظه ميتونم شروع كنم .
 
      ازهمين لحظه...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: