بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم

جمعه 28 فروردين 1394
ن : علی

سود و زیان

سلام

 پس از چند بار سرمایه گزاری در زمینه های مختلف و وارد شدن ضرر و زیان در همه موارد!! حقیقتا" دیگر مایوس و سرخورده بودم ، فکرم به جایی نمیرسید، این مسئله روی همه امور زندگیم تاثیر گذاشته بود .

  لحظه تحویل سال که واقعا" ثانیه های خوبی بود ، در کنار همسر و فرزندانم آرامش خاصی داشتم ، به فکر ضررها و خسارات مالی سال گذشته افتادم ، و اینکه من طی یک سال ، عملکرد خوبی در موضوع اقتصادی نداشته ام و حقی که خانواده بر گردن من داشتند بخوبی ادا نکرده بودم .

 از آنجاییکه ارادت خاصی به حضرت حافظ  دارم ، دیوانش را برداشتم و نیت کردم (در این سال جدید راه و روشم  در مسائل اقتصادی چه باشد؟)  94/1/1

          و لسان الغیب بامن سخن گفت :

غم دل

دی  پیر  میفروش  که  ذکرش  بخیر  باد                گفتا  شراب  نوش  و غم دل ببر ز یاد

گفتم  بباد  میدهدم   باده  نام و ننگ                 گفتا     قبول  کن  سخن هر  چه  باد   باد

سود و زیان و مایه چو خواهد شد زدست          از  بهر  این  معامله غمگین مباش  و شاد

بی خار ،گل نباشد  و بی نیش ،نوش هم          تدبیر چیست ، وضع جهان این چنین فتاد

پر کن زباده  جام و  دمادم بکوش هوش           بشنو   ازو  حکایت جمشید   و  کیقباد

در آرزوی آن که رسد  دل براحتی               جان  در  درون سینه غم عشق  او  نهاد

بادت   بدست  باشد  اگر دل نهی بهیچ            در معرضی که تخت سلیمان  رود   بباد

حافظ گرت   ز پند حکیمان   ملالتست

کوته  کنیم قصه   که عمرت   دراز   باد



:: برچسب‌ها: سود, زیان, مایه, غم, دل,


چهار شنبه 19 فروردين 1394
ن : علی

ارزش

سلام

دوستی در یک یادداشت برایم نوشت:

 

" به کسی ارزش نمی داد  . . .

      بعدها فهمیدم

اصلا ارزشی نداشت ، تا به کسی بدهد."

..........................................

از نظر روانی میتوان گفت کسی که نظر بالا را داده است ، شاید در جامعه مورد بی مهری قرار گرفته و کسی به او توجهی نداشته است.

       البته این راهم بگویم که تا چند سال پیش طرز فکر خودم  هم همین بود.!

به هر حال در جوابش نوشتم :

سالها فكر ميكردم چرا بعضي از آدمها سراپا ارزشند ، ولي بعضي هم بي مقدار و بي ارزش ...

خيلي فكر كردم ، راستي چرا با ديدن بعضي آدمها ذوق زده مي شدم و با ديدن بعضي ... ( آرزوي نديدنشان)

و الآن با ديدن همان آدمها كه بنظرم بي ارزش بودند ! ديگر احساس بد به من دست نميدهد.

شايد ايراد از خودم بوده ،

نميدانم ،

 شايد فهميده ام هماني كه براي من بي ارزش مينمود ، براي دختر هشت ساله اش پدري به ارزش  تمام دنيا، و آغوشش دريايي است از محبت.!

براي پسر هجده ساله اش پشتيباني است چون كوه .!

براي همسرش عشقي است بي پايان .!

براي همكارش ، كوله باري است از تجربه.!

 .... و براي خدا ،  خليفه" الله

آري

           چشمها را بايد شست ، جور ديگر بايد ديد

                                   18/8/92

 



:: برچسب‌ها: ارزش,


چهار شنبه 19 فروردين 1394
ن : علی

کفر آدمها

می گویند خدا به قدری بزرگ است ،که در همه ذرات عالم حضور دارد.

اگر انسانی بخواهد از خدا دور شود، از سمت دیگر به او نزدیک میشود.

پس ما نباید نگران کفر آدمها باشیم.!