بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم

چهار شنبه 18 اسفند 1400
ن : علی

حافظه من وعدالت حیوانی

سلام و درود بر دوستان خوب

   چند سال پیش مطلبی را با عنوان عدالت حیوانی ( برداشت آزاد از مثنوی معنوی ) نوشتم، ابتدا هدفم از نوشتن این بود که موضوع یادم بماند و ذهنیت خودم را در جایی ثبت کرده باشم، پس از آن چندین بار متن مذکور را خواندم، هر بار میخواندم به وجد می آمدم و به خودم بیشتر امیدوار میشدم.

   چند ماهی گذشت و من آن داستان را فراموش کردم، مدتی بعد پس از اینکه مشغله کاریم کم شده بود دوباره میخواستم همان یادداشت را بخوانم!  ولی پیدایش نکردم، کلافه بودم ! آب شده بود و به زمین رفته بود، همه پوشه های کامپیوتر را گشتم، دست نوشته هایم را زیر و رو کردم، پیدا نشد!

   حتما" شما هم به این کار میخندید!  درست است، مطلبی را که خودم نوشته بودم خوب به خاطر نداشتم، خیلی حیفم می آمد از اینکه چرا در جای مطمئن ثبتش نکردم.

  تصمیم گرفتم مطلب  را یک بار دیگر بنویسم!

   جالب بود وقتی شروع به نوشتن کردم دقیقا" همان مطالب با همان انشاء و ادبیات حتی بهتر از آن روی کاغذ آمد.  

  الآن دیگر نگران گم شدن مطالب و نوشته شده خودم نیستم، در هر موقعیت و شرایطی که باشم کافی است فکرم را روی موضوع متمرکز کنم و دوباره همه چیز ردیف است.

   چرا با گم شدن یک دست نوشته نگران و ناراحت بودم؟ مگر این فکر و نوشته از ذهن خودم نبود؟ مگر با گذشت زمان فکرم کاملتر نشده ؟

     شاید مشغله زندگی و نگرانی های روزمره باعث شده تمرکز حواس و ثبات فکری خود را از دست بدهیم، در کتابی که نویسنده اش یک پزشک متخصص بود خواندم، وقتی شخصی گرفتار تنش عصبی شود و فشار زیادی به مغز وارد کند، مغز برای رهایی از این فشار، فرمان هایی را به بافتهای اطراف ستون فقرات و گردن وکتف ها ارسال میکند و شخص دچار دردهای شدید میشود و در ادامه باید دنبال درمان درد باشد، در نتیجه مغز خود را از فشار عصبی نجات داده و خلاص میشود.

    به هر صورت در حال حاضر اعتقاد دارم هر فکری که در مغزم شکل بگیرد در عالم هستی جریان دارد و هرگز از بین نمیرود.



:: برچسب‌ها: حافظه, عدالت, حیوانی,


سه شنبه 7 دی 1400
ن : علی

لذت از زندگی



:: برچسب‌ها: زندگی,


جمعه 3 دی 1400
ن : علی

برخی از قوانین مورفی



:: برچسب‌ها: قوانین, مورفی,


چهار شنبه 21 مهر 1400
ن : علی

روز بزرگداشت حضرت حافظ



:: برچسب‌ها: بزرگداشت, حافظ,


سه شنبه 20 مهر 1400
ن : علی

روز حافظ



:: برچسب‌ها: روز بزگداشت حفظ,


جمعه 2 مهر 1400
ن : علی

حقیقت

باسلام و درود

    چیزی که با تمام وجود باور داری، الزاما" حقیقت نیست.    سقراط



:: برچسب‌ها: باور, حقیقت,


جمعه 7 خرداد 1400
ن : علی

لوح محفوظ



:: برچسب‌ها: لوح, محفوظ, لوح محفوظ, یزدان,


دو شنبه 13 ارديبهشت 1400
ن : علی

صیاد و ماهی

صيادي ضعيف را ماهي قوي به دام اندر افتاد.

طاقت حفظ آن نداشت ماهي بر او غالب آمد و دام از دستش در ربود و برفت.

ديگر صيادان دريغ خوردند و ملامتش کردند که چنين صيدي در دامت افتاد و ندانستي نگاه داشتن.

گفت اي برادران چه توان کردن؟

مرا روزي نبود و ماهي را همچنان روزي مانده بود.

صياد بي روزي در دجله نگيرد و ماهي بي اجل بر خشک نميرد.

                                                                                گلستان سعدي



:: برچسب‌ها: صیاد, ماهی,


چهار شنبه 1 ارديبهشت 1400
ن : علی

سعدی شیرین سخن

باسلام و درود خدمت دوستان گلمآرام

    باز هم اول اردیبهشت و روز بزرگداشت سعدی شیرین سخن

   به جان زنده دلان سعدیا که ملک وجود     نیارزد آنکه دلی را زخود بیازاری



:: برچسب‌ها: سعدی, شیرین سخن, بزرگداشت, اول اردیبهشت,


پنج شنبه 28 اسفند 1395
ن : علی

تبریک بهار



:: برچسب‌ها: تبریک, بهار, سال1400,


چهار شنبه 26 آذر 1399
ن : علی

تاثیر یک تفکر



:: برچسب‌ها: تاثیر, تفکر,


یک شنبه 27 مهر 1399
ن : علی

انسان عادی و اهل فکر

انسان عادي مثل شهري است با صد دروازه، كه تقدير از هر دري بر او وارد مي شود.

    اما آدم اهل فکر و اندیشه همانند كاخي است با يك در، كه تقدير قبل از ورود به آن در ميزند.

 

                                                                          مترلينگ



:: برچسب‌ها: انسان, آدم, فکر, اندیشه,


شنبه 12 مهر 1399
ن : علی

رنج دهنده و رنج کشیده

آدمهایی که ما را رنج میدهند،

  خیلی اوقات رنج کشیده هایی هستند،

    که از زخم های خودشان نتوانستند عبور کنند!



:: برچسب‌ها: آدمها, رنج,


یک شنبه 30 شهريور 1399
ن : علی

پاییز زیبا

رنگ در رنگ، طنين رنگهاست پيچيده در كلك خيال انگيز پاييز؛ نويد هستي ِ دوباره مي دهد؛

     بهار ديگريست در راه،ارغواني،سرخ،زرد

پاییزتان سراسر شاد و رنگی همرا با سلامتی باد



:: برچسب‌ها: پاییز, رنگارنگ,


جمعه 13 تير 1399
ن : علی

زندگی

زندگي دفتري از خاطره هاست ... يک نفر در دل شب ، يک نفر در دل خاک ...

يک نفر همدم خوشبختي هاست ، يک نفر همسفر سختي هاست ،

چشم تا باز کنيم عمرمان مي گذرد... ما همه همسفریم.  

                            عرفان نظری



:: برچسب‌ها: زندگی, عرفان,


جمعه 12 ارديبهشت 1399
ن : علی

فال حافظ(سود وزیان)



:: برچسب‌ها: سود, زیان, سرمایه,


دو شنبه 1 ارديبهشت 1399
ن : علی

روز بزرگداشت سعدی

سلام دوستان خوب

امروز روز اول اردیبشهت بنام روز بزرگداشت سعدی است، 

بنده اسم حضرت سعدی که میاد یاد این بیت میافتم:

  

به جان زنده دلان سعدیا که ملک وجود      نیارزد آنکه دلی را زخود بیازاری



:: برچسب‌ها: سعدی,


سه شنبه 26 آذر 1398
ن : علی

رابطه



:: برچسب‌ها: رابطه,


چهار شنبه 20 شهريور 1398
ن : علی

زیباترین چیزها

در دنیا زیباتر ازاین دو پیدا نمیشود:

 

  آسمان پرستاره و وجدان آسوده

                                                                                                       دکارت



:: برچسب‌ها: ستاره, آسوده, زیباتر,


یک شنبه 10 شهريور 1398
ن : علی

آهو و خران

بنام او

آهو و خران

     روزی  صیادی که در صید حیوانات تیزپا مهارت داشت و باصطلاح از جنس انسان بود، آهویی را اسیر و آنرا در طویله خران انداخت ، صیاد هیچ توجهی به خصوصیات خدادادی و منحصر بفرد آهو و خران نکرد! در اصل تنها جرم صیاد همین ندانستن و اهمیت ندادن بود.

   آهو بمحض گرفتار شدن در طویله تلاشی کرد و به هر طرف جستی زد، گرد و غبار خاک و سرگین  بر سر و رویش نشست! خیلی زود متوجه شد تلاشش بسی بیهوده است. از آهوان شنیده بود که صیاد آهو را بخاطر ارزش و بهای بالایش صید میکند.

    صیاد برای خران کاه در آخور ریخت، همگی با حرص و ولع شروع به خوردن کردند و توجهی به آهو نداشتند، گمانم با خوردن کاه به اوج لذت میرسیدند، همه دنیای خران کاه خوردن و عرعر کردن بود! پس از مدتی خوردن و سر در آخور هم کردن، یکی از خران با معرفت به آهو گفت: بر سر آخور آی و حظی ببر!  آهو آهی کشید و گفت: خوراک من سبزه و گلهای تازه دشت است.

خری دیگر گفت: چه ناز و ادایی دارد مثل اینکه در عمرش گذری در اسطبل خران شاه داشته و از آخور آنان خورده!

و باز خری دیگر گفت: رهایش کنید، شاید ما را نامحرم میداند و دارد حفظ ناموس میکند!

هر کدام از خران با فکر خود اظهار فضل کردند، طعنه ها زدند و بعضی خود را صاحب طویله دانستند و نقشه ها برای در نظر گرفتن آخور برای آهو کشیدند تا سهم کاه او نصیبشان شود.

  آهو که تحمل گذراندن لحظه ای در آن طویله و دیدن خران را نداشت، گفت: دست قضا و نامردی صیاد مرا به اینجا کشانده، والا ارزش و قدر من خیلی بیشتر از چیزی است که در ذهن شما بگنجد، من دری گرانبها در وجودم دارم که عالمی را مست خود میکند.

   همه الاغها خندیدند و به آهو گفتند: ای سبک مغز برای ما که فهمیده ترین موجودات این طویله ایم لاف نزن، اگر راست می گویی آنچه را که داری نشان بده تا ما هم از بوی خوشش از خود بیخود شویم!

  آهو که تحمل گرفتاری در طویله را نداشت، حالا متوجه افکار خران هم شده بود و صبر و طاقتش به سر آمد، رو به خران گفت: خر فقط از بوی سرگین و طویله خران مست شود و عرعر کند، باید کسی پیدا شود که قدر مشک را بداند تا خودم را فدایش کنم.

  ولی چنین کسی که آهو در فکرش داشت در پیرامونش نبود، پس انتظار صیاد میکشید تا بیاید و جانش را بگیرد تا از این  وضعیت جانکاه رها شود.

به گمانم صیاد تنها بخاطر خوردن گوشت آهو آنرا شکار کره بود!

"خر چه داند قدر مشک"

علی محفوظی مهر 1387



:: برچسب‌ها: آهو, خران, آهو و خران,


شنبه 9 شهريور 1398
ن : علی

فکر را پر بدهید

فکررا پر بدهید

فکر را پر بدهید و نترسید که از سقف عقیده برود بالاتر

فکر باید بپرد

برود تا سر کوه تردید و ببیند که میان افق باورها

کفر و ایمان چه به هم نزدیک ترند

( فکراگرپربکشد) جای این توپ و تفنگ اینهمه جنگ سینه ها

دشت محبت گردد

دستها مزرع گلهای قشنگ

فکراگر پربکشد هیچکس کافر و ننگ و نجس و مشرک نیست

همه پاکیم و رها

                    به نقل از وبلاگ  hadi82.persianblog.ir




شنبه 9 شهريور 1398
ن : علی

باور یا حقیقت!

باور یا حقیقت

  چیزی که با روح و جان خود باور داری، الزاما" حقیقت نیست!   سقراط



جمعه 8 شهريور 1398
ن : علی

ذهن آدم

ذهن آدم مانند چتر است،

     زمانی کارایی دارد که باز باشد!



:: برچسب‌ها: چتر, ذهن, آدم,


یک شنبه 27 مرداد 1398
ن : علی

کتاب زندگی

کتاب زندگی جلد دوم ندارد! 

   مهمتر اینکه فرصت مرور همین جلد اول هم فقط یکبار است!! 

       برداشت و درک ما از این کتاب خیلی مهم است!!!



:: برچسب‌ها: کتاب, زندگی, جلد,


سه شنبه 22 مرداد 1398
ن : علی

ظلم آشکار(برداشت آزاد از مثنوی)

ظلم آشکار

     پادشاهی به مسجد شهر روانه شد تا از مشکلات مردم بشنود و درد و رنج آنها را دوا کند، در میان ملازمانش از کوچه عبور کرد، در مسیر عبور پادشاه به مسجد، ملازمان مردم را به کنار می راندند و به سر هر کس که در راه میماند چوب میزدند!

در این میان چوبی به سر پیری خورد و خون جهید!  پیر خود را به پادشاه رساند و گفت: بیا این ظلم آشکار را ببین که از تو به من رسیده، به مسجد میروی که درد نهان بینی؟

وقتی چنین ستم روشنی از خودت به من رسیده نمیبینی، چگونه توانی ظلمی که از دیگران به ما رسیده را دوا کنی؟!

                                                                                                                                       برداشت آزاد از مثنوی



:: برچسب‌ها: ظلم, آشکار, نهان, مثنوی,


پنج شنبه 3 مرداد 1398
ن : علی

موفق



:: برچسب‌ها: موفق,


دو شنبه 3 تير 1398
ن : علی

موفقیت



:: برچسب‌ها: موفقیت,


جمعه 10 خرداد 1398
ن : علی

نقدی بر یک شعر

چندی پیش دوست عزیزی در جمع خودمانی شعری خواند بصورت زیر و امروز بنده نقدی برآن بصورت شعر نوشتم!

البته بنده شاعر نیستم! فقط آنچه به ذهنم آمد گفتم.

متن شعر:

 آنکس که بداند و بخواهد که بداند

خود را به بلندای سعادت برساند.

 

آنکس که بداند و بداند که بداند

اسب شرف از گنبد گردون بجهاند

 

آنکس که بداند و نداند که بداند

با کوزه ی آب است ولی تشنه بماند!

 

آنکس که نداند و بداند که نداند

لنگان خرک خویش به مقصد برساند !!

 

 آنکس که نداند و بخواهد که بداند

جان و تن خود را ز جهالت برهاند!

 

آنکس که نداند و نداند که نداند

در جهل مرکب ابدالدهر بماند!

 

آنکس که نداند و نخواهد که بداند

حیف است چنین جانوری زنده بماند!!!

 

       ونظر بنده. . . .

 

آنکس که بداند، نداند یا اینکه نخواهد که بداند

 بر ما و شما هیچ ضرر یا ثمری باز ندارد

 

  آنکس که نداند همه نوع بشرخلق خدایند!

خود فلسفه خلقت گیتی و جهان را نشناسد.!

 

آنکس که خودش را زهمه برتر و فرزانه بداند !

 در گنبد گردون همه را خسته و شرمنده نماید!

 

آنکس که همه خلقت دنیا و جهان عشق ببیند!

یک دم نزند حرف، بجز عشق نبیند!  

 

 حیف است از این سلسله گوییم و نبیند.

آنکس که خودش مدعی فهم شود موی نبیند.!

 

آنکس به همه نقش جهان عشق بورزد

از خود گذرد تا نکند تک تک اعضاء بسوزد 

 

 آنکس که نداند، همه حکمت و عشق است دراینجا

پس گو به چنین بنده که همت طلب از خالق دنیا

                                                                 محفوظی  1396

 

 



:: برچسب‌ها: شعر, دنیا,


چهار شنبه 8 خرداد 1398
ن : علی

زیباترین شعر

باران

باران که شدى مپرس، اين خانه کيست    سقف حرم و مسجد و ميخانه يکيستب

باران که شدى،  پياله ها را نشمار     جام و قدح و کاسه و پيمانه  يکيست

باران! تو که از پيش خدا مى آیی     توضيح   بده عاقل و فرزانه  يکيست

بردرگه او چونکه بيفتند به خاک     شير و شتر و پلنگ و پروانه  يکيست

با سوره ى دل، اگر خدا را خوا ندى    حمد و فلق و نعره ى مستانه يکيست

از قدرت حق، هر چه گرفتند به کار     در خلقت حق، رستم و موریانه يکيست

گر درک کنى، خودت  خدا را بينى    درکش نکنى ، کعبه و بتخانه  يکيست

                                                       مولانا



:: برچسب‌ها: باران, مولانا,


جمعه 3 خرداد 1398
ن : علی

ممنون بودن یا مدیون بودن؟



:: برچسب‌ها: ممنون, مدیون, کمک, مانع,


چهار شنبه 25 ارديبهشت 1398
ن : علی

دین و مذهب

  از نظر من

دین داشتن یعنی شناخت و رعایت اصول انسانی

  مذهب   یعنی دوست داشتن همه موجودات عالم بدون هیچ چشمداشت و هیچ محدودیتی!

اگر آدم بدون تعصب و جهت گیری، فقط وجدان خود را در نظر گیرد و در اعماق وجودش بنگرد، چیزی جز دوست داشتن و محبت به هم نوع و تمام مخلوقات هستی نمیبیند!



:: برچسب‌ها: دین, مذهب,


چهار شنبه 28 فروردين 1398
ن : علی

ارزش انسان

سلام

دوستی در یک یادداشت برایم نوشت:

 "به کسی ارزش نمی داد . . .

بعدها فهمیدم

اصلا ارزشی نداشت ، تا به کسی بدهد."

..........................................

از نظر روانی میتوان گفت کسی که نظر بالا را داده است ، شاید در جامعه مورد بی مهری قرار گرفته و کسی به او توجهی نداشته است،

به هر حال در جوابش نوشتم :

سالها فكر ميكردم چرا بعضي از آدمها سراپا ارزشند ، ولي بعضي هم بي مقدار و بي ارزش ...

خيلي فكر كردم ، راستي چرا با ديدن بعضي آدمها ذوق زده مي شدم و با ديدن بعضي ... ( آرزوي نديدنشان)

و الآن با ديدن همان آدمها كه بنظرم بي ارزش بودند ! ديگر احساس بد به من دست نميدهد.

شايد ايراد از خودم بوده ،

نميدانم ،

 شايد فهميده ام هماني كه براي من بي ارزش مينمود ، براي دختر هشت ساله اش پدري به ارزش  تمام دنيا، و آغوشش دريايي است از محبت.!

براي پسر هجده ساله اش پشتيباني است چون كوه .!

براي همسرش عشقي است بي پايان .!

براي همكارش ، كوله باري است از تجربه.!

 .... و براي خدا ،  خليفه" الله

آري

           چشمها را بايد شست ، جور ديگر بايد ديد



:: برچسب‌ها: ارزش, انسان,


چهار شنبه 21 فروردين 1398
ن : علی

درد نکته سنجی

نکته سنجی

زدرد نکته سنجی هرکه آگاه است میداند که معنی دردل اول خون شود وآنگه سخن گردد.

اهل دل را دو خصلت باشد ، سخن دل پذیر و دل سخن پذیر

ای کاش ما هم به یکی از این دو نزدیک شویم!

عشق و مستی       

با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی        تا بی‌خبر بمیرد در درد خودپرستی

عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید         ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی

دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم        با کافران چه کارت گر بت نمی‌پرستی

سلطان من خدا را زلفت شکست ما را            تا کی کند سیاهی چندین درازدستی

در گوشه سلامت مستور چون توان بود        تا نرگس تو با ما گوید رموز مستی

آن روز دیده بودم این فتنه‌ها که برخاست       کز سرکشی زمانی با ما نمی‌نشستی

عشقت به دست طوفان خواهد سپرد حافظ       چون برق از این کشاکش پنداشتی که جستی



:: برچسب‌ها: نکته سنجی, حافظ,


چهار شنبه 14 فروردين 1398
ن : علی

خدا یا خرما



:: برچسب‌ها: خدا, خرما,


دو شنبه 5 فروردين 1398
ن : علی

عرض تبریک سال 98



:: برچسب‌ها: تبریک سال 98,


چهار شنبه 1 اسفند 1397
ن : علی

تلاش مقدس



:: برچسب‌ها: تلاش مقدس,


جمعه 5 بهمن 1397
ن : علی

یادگیری فشرده



:: برچسب‌ها: یادگیری, فرایند, فشرده,


پنج شنبه 20 دی 1397
ن : علی

آموخته ها و آموزه ها



:: برچسب‌ها: آموخته ها, آموزه ها,


یک شنبه 9 دی 1397
ن : علی

موفقیت راه میانبر ندارد!



:: برچسب‌ها: توصیه, میانبر, موفقیت,


شنبه 1 دی 1397
ن : علی

بیهوده ترین امید و تلخ ترین ناامیدی



:: برچسب‌ها: ناامیدی, امید, تلخ ترین, بیهوده ترین,


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 18 صفحه بعد